جدول جو
جدول جو

معنی نرم پایان - جستجوی لغت در جدول جو

نرم پایان(نَ)
نام قبیله ای افسانه ای در مازندران. (؟) (فهرست ولف). جانورانی خیالی و خرافی به شکل آدمی که پاهای دراز بی استخوان داشته اند. دوال پایان:
چو نزدیکی نرم پایان رسید (اسکندر)
نگه کرد و مردم بی اندازه دید
نه اسب و نه جوشن نه تیغ ونه گرز
ازآن هر یکی کودکی شیربرز
چو تنگ اندرآمد بدیشان سپاه
جهان گشت بر نرم پایان سیاه
برهنه سپاهی به کردار دیو...
یکی سنگ باران بکردند سخت...
به سوی سکندر نهادند روی...
چو از نرم پایان فراوان نماند
سکندر برآسود و لشکر براند.
فردوسی.
به شهری کجا نرم پایان بدند
سواران پولادخایان بدند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکم پایان
تصویر شکم پایان
جانورانی که بر روی ماهیچه های شکم خود می خزند
فرهنگ فارسی عمید
(شِ کَ)
حیوانات بطنی رجلی. (لغات فرهنگستان). شکم پاییان. جمع واژۀ شکمپای. (اصطلاح جانورشناسی) رده ای از نرم تنان که دارای سرمشخص و در قسمت شکم دارای ماهیچه ای هستند که بر روی آن می خزند. صدف این نرمتنان یک پارچه و مارپیچی است. نمونۀ این حیوانات حلزون است، حیوانات بطنی رجلی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
طل ّ. رهمه. (یادداشت مؤلف). باران نرم. بارانی با دانه های ریزه. رجوع به نرمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از در پایان
تصویر در پایان
در آخر در انجام عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
عمامه دستار، کلاهخود خود، کلاهی نرم که زیر کلاهخود بر سر می نهادند تا سر خود را آزار نکند، شمله و علاقه دستار و مغفر، جمع سر پایی، پا بر سران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکم پایان
تصویر شکم پایان
((ش کَ))
جانورانی که روی ماهیچه های شکم خود می خزندو راه می روند
فرهنگ فارسی معین